سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گروتسک
 
غربت

غربت

تنهایی من در غربت است

آن غربت که در صبحش دوستانت به آغوش

گرم و صمیمانه ات میکشند

غربتی که در ظهرش

بی تو ...

و برای خویش ناشتایی میخورند

و در آن هنگام که خورشید

نور طلاییش را از تو برکشید

تورا محکوم نزد خویش طرد و ترک میکنند

آری ...

اینان دوستان من اند

و من گروتسک ناچیزی در میان زیبارویانم

و من گروتسک سیاه قلم شادی در مزارع سیاهی ام


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط گروتسک 91/11/4:: 10:36 عصر     |     () نظر