سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گروتسک
 
بازگشتت

آمدنت را چه سود .... آمدنی ک بازگشتی دوبارست ...

نرفتنت را چه سود ؟و بودنت را ؟؟

آن شب حیران که من را تاریک پشت سر میگزاشتی و به درخت های زیباتر لبخند زده و میوه ی دیگری میچیدی...

آیا آن شب رویای بازگشت در سر میپروراندی ؟

در تلو تلوی کرخت و آستیگمات چشم هایم بودنت را ناباورانه با نبودت مینگریدم ...

و نگریستنم را پس میکشیدم ... بهایت زندگی من بود و خود را فروختی و اکنون ... بی بها در کوچه ها به دنبال ارزش نداشته ی خود حیران و سرگردانی ...

آن شب زمستانی را فراموش نخواهم کرد ... هنگامی که سنگ وار عشق من را خورد و پراکنده کردی 

و حالا من ... بی عشق و تو به بیقمتی زندگی من ...


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط گروتسک 91/10/18:: 11:47 صبح     |     () نظر